ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام