وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم