ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟