مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟