تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟