همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر