میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی