ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده