در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست