بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد