کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده