ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود