آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است