ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام