گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند