هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز