ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام