پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست