دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز