وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز