یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
ای بحر! ببین خشکی آن لبها را
ای آب! در آتش منشان سقا را
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست