آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است