این حریم کیست کز جوشِ ملائک روزِ بار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار...
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
سلطان ابوالحسن، علی موسی، آنکه هست
گلْمیخِ آستانهٔ او ماه و آفتاب
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی