زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن