ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تابید بر زمین
نوری از آسمان
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام