از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید