میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی