ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين