نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت