غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی