آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز