میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی