ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام