آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی