تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟