ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام