او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بیتو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند