گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده