ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن