بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
سرم را میزنم از بیکسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
یکی ز خیل شهیدان گوشهٔ چمنش
سلام ما برساند به صبح پیرهنش
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات