بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات