فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات