ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
حشمت از سلطان و راحت از فقیر بینواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند