پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند