سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است