ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت