ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
پیراهن سپید ستاره سیاه بود
تابوت شب روان و بر آن نعش ماه بود
پشت غزل شکست و قلم شد عصای او
هر جا که رفت، رفت قلم پا به پای او...
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد