سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
چقدر این روزهای سرد سخت است
و پیدا کردن همدرد سخت است
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام