از خودم میپرسم آیا میشود او را ببینم؟
آن غریب آشنا را میشود آیا ببینم؟
تکبیر میگفتند سرتاسر، ذَرّات عالم همزبان با تو
گویا زمین را بال و پر دادی، نزدیکتر شد آسمان با تو
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم