میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی